تامین مالی جمعی یا کرادفاندینگ، با وجود مزایای بسیاری که دارد، همچون هر روش سرمایهگذاری دیگری، با چالشها و معایبی نیز همراه است. در ادامه به برخی از مهمترین معایب تامین مالی جمعی اشاره میکنیم:
یکی از بزرگترین معایب سرمایهگذاری در کرادفاندینگ، ریسک بالای شکست پروژهها است. بسیاری از استارتاپهایی که از این روش تأمین مالی میکنند، در مراحل اولیه توسعه قرار دارند و ممکن است با چالشهای متعددی مانند مدیریت ناکارآمد، رقابت شدید یا مشکلات فنی مواجه شوند. بر اساس مطالعات، حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد پروژههای کرادفاندینگ به اهداف خود نمیرسند یا در نهایت شکست میخورند.
یکی دیگر از معایب سرمایهگذاری در کرادفاندینگ، نقدشوندگی پایین است. برخلاف بازارهای مالی سنتی مانند بورس که امکان خرید و فروش سریع سهام وجود دارد، سرمایهگذاری در کرادفاندینگ معمولاً بهصورت بلندمدت است و خروج از سرمایهگذاری بهسادگی امکانپذیر نیست. این محدودیت میتواند برای افرادی که به نقدینگی سریع نیاز دارند، مشکلساز باشد. بنابراین، سرمایهگذاران باید برنامهریزی مالی دقیقی انجام دهند تا از تأثیرات نقدشوندگی پایین در امان بمانند.
برخلاف سرمایهگذاریهای سنتی مانند سپردههای بانکی یا اوراق قرضه که معمولاً بازدهی مشخصی دارند، سرمایهگذاری در کرادفاندینگ هیچ تضمینی برای سودآوری ارائه نمیدهد. موفقیت پروژهها به عوامل متعددی مانند مدیریت، شرایط بازار و اجرای صحیح ایده بستگی دارد. این عدم قطعیت میتواند برای سرمایهگذارانی که به دنبال بازدهی ثابت هستند، چالشبرانگیز باشد. سرمایهگذاران باید با دید بلندمدت و پذیرش ریسک وارد این حوزه شوند و از سرمایهگذاری کلان در یک پروژه واحد اجتناب کنند.
پروژههای کرادفاندینگ هم همانند سایر بازارها تحت تأثیر شرایط اقتصادی و سیاسی قرار دارند. رکود اقتصادی، تغییرات در نرخ بهره یا سیاستهای مالی میتواند بر عملکرد استارتاپها و پروژهها تأثیر منفی بگذارد. برای مثال، در دوران بحران اقتصادی، تقاضا برای محصولات یا خدمات نوآورانه ممکن است کاهش یابد و پروژهها با مشکل تأمین مالی یا فروش مواجه شوند. این موضوع یکی از معایب سرمایهگذاری در کرادفاندینگ است که نیازمند تحلیل دقیق شرایط کلان اقتصادی است. سرمایهگذاران باید تأثیرات این عوامل را در تصمیمگیریهای خود مدنظر قرار دهند.